روزای بعداز تولد 3 سالگی
سلام بر گل پسر نازم نازگلم از این روزای بعد تولد و بعد عزاداری بگم که اون روزی که تولدت بود وبت رو اپ کردم و بهت نشون دادم که تولدته و با دیدن شمع و کیک و بادکنک مجازی ذوق زده شدی .وقتی هم بابامهدی از سرکار اومد خونه فورا رفتی بهش گفتی بابایی امرو تولدمه ها.بیا تو کامپیوتر ببین.اون شب هم وقتی رفتیم بیرون دسته روی به خاله جون زهره گفتی:خاله جون خاله جون امروز تولدمه ها.خاله جون هم بهت تبریک گفت و روبوس کردین.حتی به مادرجون هم یاداوری کردی که مادرجون گفت بعد محرم یه کیک خوشگل بخر و کادوی تولدت رو بگیر. اون شبای محرم تو علی با سربند و زنجیر به دست میرفتین عزاداری و وقتی میدیدین که بچه ها تو دسته ها طبل میزنن میگفتین که من طبل می...
نویسنده :
مامان فاطمه
22:03